کتاب آرزوی یک گل سرخ
در خیابان شهر گل سرخ در دست پسر کوچک تکان میخورد. صدای اذان از منارههای مسجد بلند شد.
وای من چقدر آن آقا را دوست دارم. از وقتی که بابا شهید شده، هر وقت او را دیدهام، احساس کردم مثل پدرم به من محبت میکند.
مادرم لبخند زد و گفت: بله عزیز دلم. "حاج قاسم" تمام بچهها را دوست دارد و بچههایی که پدرشان شهید شده حاج قاسم را مثل پدرشان دوست دارند.
امروز او از جبهه به این مسجد آمده تا بچهها را ببیند.
تصویر
